احتمال تحول واقعی با تغییرات در معاونت سیاسی صداوسیما چقدر است؟
تاریخ انتشار: ۲۱ اسفند ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۹۳۰۸۷۷
حاشیهای که چند شب پیش در یکی از برنامههای گفتوگوی ویژه خبری روی داد، مجددا بهانهای برای طرح نقدهای بنیادی نسبت به عملکرد این مجموعه دستوپا کرد که با بودجه عظیم از محل بیتالمال اداره میشود. - اخبار رسانه ها -
به گزارش گروه رسانههای خبرگزاری تسنیم، کم نیست نقدهایی که از لحاظ کیفی و محتوایی به صداوسیما وارد میشوند اما آنچه در بخشهای مختلف خبری و تحلیلی این مجموعه رخ میدهد، دلیلی است برای بخش قابلتوجهی از عدم همدلیهایی که با رسانه ملی در چندسال اخیر بهوجود آمده است، حتی در وضعیتی که معاونت سیاسی یا بهتعبیری بخش مدیریت خبری صداوسیما با بهترین شرایط خودش اداره شود هم میتوان به آن نقدهایی چه از لحاظ فنی و چه محتوایی داشت.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
هم اخباری که صداوسیما باید به آنها بپردازد یا نپردازد درست گزینش نمیشوند و هم شیوه پوشش اخبار و روشهای بیانی آن، چنان نیستند که باید باشند. حاشیهای که چند شب پیش در یکی از برنامههای گفتوگوی ویژه خبری با حضور یکی از منتخبان مجلس جدید روی داد و چنانکه گفته میشود عامل تغییر معاون سیاسی سازمان صداوسیما شد، اتفاقی بود که مجددا بهانهای برای طرح نقدهای بنیادی نسبت به عملکرد این مجموعه دستوپا کرد؛ مجموعهای که با بودجه عظیم از محل بیتالمال اداره میشود اما راجع به اینکه عملکرد آن چنانکه بایسته است در خدمت منافع ملی قرار گرفته یا نگرفته، حرفوحدیثهای فراوانی مطرح است.
جانبداری و جهتگیری
یکی از مهمترین مسائلی که در ساختار خبری سازمان صداوسیما معمولا مورد نقد قرار میگیرد به جانبداری و جهتگیریهای اخبار برمیگردد. هیچ رسانهای در دنیا نیست که جهتگیری و جانبداری سیاسی و اجتماعی خاصی نداشته باشد اما کمتر رسانهای را میتوان سراغ گرفت که مثل صداوسیمای ما، خصوصا در سالهای اخیر، تا این اندازه بدون ظرافت رفتار کند و هیچ تلاشی از جانب مدیران و ادارهکنندگان آن حتی برای پیاده کردن فرم ظاهری بیطرفی هم دیده نشود. از طرف دیگر نقد مهم دیگری که به این مجموعه میشود، مربوط به شکل و شمایل روابطعمومی در تنظیم بسیاری از اخبار آن است. اینطور بهنظر میرسد که خیلی از خبرها با هماهنگی بعضی از ارگانهای حاکمیتی منتشر میشوند و به بعضی از اخبار به دلیل همین دست هماهنگیها عمدا پرداخته نمیشود. این مورد هم بهنوعی میتواند ذیل همان مبحث جهتگیری و جانبداری اخبار تعریف شود اما کمتر جنبه ایدئولوژیک دارد. ملی بودن صداوسیما به این معناست که وقتی این سازمان با بودجه عمومی اداره میشود، باید طرف عموم مردم باشد؛ نه کارگزاران فعلی نهادهای مختلف که ممکن است چندی بعد تغییر کنند. اگر مردم از عملکرد هرکدام از دستگاهها راضی نیستند، صداوسیما باید بهعنوان مدعیالعموم ورود کند و طرف مطالبات آنها را بگیرد اما چنین رویهای تابهحال به اندازهای نبوده که شائبه رفتار این سازمان بهعنوان روابطعمومی دولت و سایر نهادها را ایجاد نکند.
خبرنگار باشید نه کارگزار
به تمام دخالتهای محتوایی و فنی که در کار معاونت سیاسی صداوسیما وارد میشود، باید دخالت بعضی از نهادها را هم اضافه کرد که معلوم نیست چه مقدارشان واقعی هستند و چه مقدار جزء بهانهتراشیهای مدیران سازمان برای ضعفهایشان بهحساب میآیند. اما واضح است که این موارد معمولا بدون درنظر گرفتن ظرافتهای لازم اعمال میشوند و این مجموعه را که خودبهخود خالی از ایراد نیست بیشتر در دامچاله یکسری ضعفها فرو برده است. اگر مسئولان خبری صداوسیما به کارشان مسلط بودند و قوی عمل میکردند، چنین دخالتهایی نمیتوانست مانع کارشان شود. اما وقتی این سازمان بهعنوان روابطعمومی بسیاری از ارگانها شناخته شود، چرا بعضی از دستگاهها سهم خودشان را از آن مطالبه نکنند یا دقیقتر بگوییم چرا بسیاری از ارگانها به بهانه برخی اولویتها سهمشان را از نوع پوشش اخبار صداوسیما نخواهند؟ درمجموع همه این موارد باعث شدهاند سر هر بزنگاه سیاسی و اجتماعی ایران، مجموعه خبری صداوسیما نهتنها نتواند راهگشا باشد، بلکه بسیاری از اوقات بگوییم اگر در کشور چیزی به نام صداوسیما وجود نداشت یا در صداوسیما بخشی تحتعنوان معاونت سیاسی و خبری نداشتیم، ایبسا اوضاعمان بهتر بود. وقتی یک مساله خاص، بعد رسانهای پیدا میکند و انعکاس آن در افکار عمومی اهمیت مییابد، مدیران رسانه ملی و دبیران و سردبیران اخبار میتوانند حتی از منظر امنیت ملیشان کارشناسی خودشان را نسبت به کسانی که در شاخههای دیگر متخصص هستند با قدرت حفظ کنند و با استدلالهای منطقی از موضعشان دفاع کنند اما معمولا این اتفاق نمیافتد، به این دلیل که اولا خیلیها ممکن است به فکر حفظ صندلیهایشان باشند و حاضر نباشند چانهزنی کنند و اصطلاحا کوپنی بسوزانند، ثانیا ممکن است خود این افراد بهواقع دارای آن بینش قوی و تخصصی در حوزه رسانه نباشند که با اتکا بر آن بخواهند چانهزنی کنند.
کندی متملقانه
وقتی محسن فخریزاده ترور میشود تا چندین و چند ساعت صداوسیما از اعلام خبر آن طفره میرود؛ حال آنکه شبکه فارسیزبان ایراناینترنشنال که مقر آن خارج از کشور است، از محل رخ دادن حادثه در قلب ایران پخش زنده تلویزیونی میرود. پیش از آن در مورد فوت مرحوم هاشمیرفسنجانی هم چنین تعللی را در اعلام خبر از سمت صداوسیما دیده بودیم که البته تا این حد طولانی نشد؛ اما دلیل این تعلل واقعا تاسفبار است. صداوسیماییها نمیدانستند هنگام فوت شخصیتی مثل مرحوم هاشمیرفسنجانی درباره او باید چه نوع موضعی اتخاذ کنند. جلوتر هم که بیایم در تکتک اتفاقات مهم این سالها ضعف بخشهای خبری صداوسیما را در برخورد با هر واقعهای میبینیم. مثلا به بحران آب در بسیاری از شهرهای ایران درست پرداخته نمیشود، اما همزمان با بالا گرفتن تنشهای مربوط به این قضیه در چند شهر و استان کشور، دعوای دو خانم جوان در یکی از اتوبوسهای پایتخت که بر سر موضوع حجاب رخ داده بود، موضوع چند گزارش خبری سیما میشود. تمام گزارشها هم بهوضوح جانب یکی از طرفین دعوا را میگیرند و به این فکر نمیشود که چنین کورس بیرحمانهای در روکمکنی، چه نفرتی در بخشی از جامعه ایجاد میکند و وقتی بلوایی مثل «زن، زندگی، آزادی» رخ داد، چه پیشفرضهای منفی و پردافعهای از قبل در ذهن آن مخاطبان نسبت به صداوسیما ایجاد شده که حتی هر حرف بدیهی و بهحقی را دیگر نپذیرند.
چندمتر آنسوتر از حلقه خودتان را هم ببینید
سواد پایین گزارشگران، مجریان اخبار و خبرنگاران صداوسیما هم معضلی بسیار جدی است. وقتی با سیستمی مواجه باشیم که در آن تندرویهای ریاکارانه بتواند باعث پیشرفت افراد شود و جای مهارت را بگیرد، کار خبری در کل مجموعه صداوسیما بهطور کلی از ریخت خواهد افتاد. حتی حضور بعضی از خبرنگاران که نمادی از نفرتپراکنی در جامعه هستند در مجموعه معاونت سیاسی صداوسیما نشان میدهد با یک ایراد ساختاری مواجهیم؛ چه اینکه در یک رسانه استاندارد، با سر زدن اولین رفتارهای اینچنینی از یک خبرنگار او را کنار میگذارند نه اینکه چنین رفتارهایی باعث پیشرفت آن خبرنگار در جایگاهش نزد مسئولان سازمان شود. این مسالهای نیست که صرفا در دوره اخیر مدیریت بخش اخبار صداوسیما که بهعنوان معاونت سیاسی شناخته میشود، بهوجود آمده باشد و روندی است که حداقل از یک و نیم دهه پیش آغاز شده است. وقتی گفته میشود روش پیشرفت در بخش اخبار صداوسیما تندرویهای متظاهرانه است و حتی شاذگویی و نفرتپراکنی هم نزد مدیران برای آن خبرنگار یا دبیر یا مسئول بهخصوص منافعی در پی دارد، این یعنی معاونت سیاسی بهطور ساختاری گله خودیها را میبیند نه مخاطب واقعی را و این مساله فقط در دوره اخیر ایجاد نشده، بلکه سابقهای چندساله دارد. بنابراین میشود گفت این ساختار و این طرز نگاه تغییر نکند عوض شدن یک یا چند مدیر نمیتواند تحولی بنیادین در روش کار معاونت سیاسی و بخش اخبار صداوسیما ایجاد کند.
سطح هوش و سواد در اینجا چقدر است؟
با توجه به همه این مسائل میشود گفت آنچه چند شب پیش در یکی از قسمتهای گفتوگوی ویژه خبری رخ داد، خروجی انبوهی از ایرادهای ساختاری در معاونت سیاسی صداوسیما بود. اگر کسی از نیت آنهایی که این صحنه را رقم زدند خبر نداشت، تصور میکرد یک برنامه برای تخریب آن جریان سیاسی ترتیب داده شده که میهمان برنامه به آن وابسته است؛ اما جالب اینجاست که نیت گردانندگان برنامه دقیقا برعکس بود. از آن روز تا به حال نیت سازندگان آن برنامه که شخص معاونت سیاسی سازمان هم در صدرشان قرار داشت و گفته میشود به همین دلیل جایگاهش را از دست داد، بسیار نقد شده است. اما نکته فاجعهآمیزی که رخ داد و چون به لحاظ فنی و مسائل مربوط به علوم ارتباطات موردی تخصصی است کمتر مورد توجه قرار گرفت، تعارض نیت سازندگان برنامه با تاثیر واقعی آن برنامه است.
میشود تصور کرد وقتی کسی در سطح معاونت سیاسی صداوسیما میخواهد از گروهی دفاع کند و گروهی دیگر را بکوبد اما تاثیر کارش بر افکار عمومی کاملا برعکس از آب درمیآید، چقدر هوش رسانهای در این مجموعه عریض و طویل وجود دارد. سردبیر خبرگزاری مجلس درباره آن برنامه نقل میکند که بعد از گفتوگو، افرادی که در آنجا حاضر بودند، بسیار خوشحال بوده و از قول فردی که معرفی نمیشود اما ظاهرا میهمان آن شب برنامه بوده، میگوید: «تا به امروز این حجم از شادی کارکنان صداوسیما را ندیده بودم.» این یعنی افراد حاضر در آن صحنه ابدا فکر نمیکردند که کارشان نتیجهای برخلاف نیت اولیهشان داشته است و شاید هنوز هم نفهمیده باشند. گذشته از اینکه جانبداری شخصی مثل معاون سیاسی صداوسیما از یک جناح سیاسی خاص چقدر میتواند خطرناک باشد و بهعلاوه درک این شخص از منافع ملی تا چه اندازه پایین است، این نکته که کسی در بالاترین سطح خبری سازمان نفهمد تاثیر رسانهای کارش دقیقا برعکس نیت او است، یک فاجعه است. باید نگران شویم و بپرسیم پس چه کسی در این مجموعه عریض و طویل، درک حداقلی از مسائل فنی حوزه ارتباطات دارد؟ باهوشترین و باسوادترین آدم این مجموعه کیست؟ وقتی رئیس مجموعه نکتهای تا این حد جدی و مهم را درک نکند، طبیعی است که بپرسیم این رئیس چه نوع افرادی را در زیرمجموعهاش چیده و کارکرد واقعی اخبار صداوسیما درحالحاضر با توجه به این بدنه و این قبیل مدیریتها چقدر خواهد بود؟ تصور کنیم چنین مجموعهای با چنین مدیرانی بخواهد در هر بزنگاه مهم سیاسی و اجتماعی ایران، روی افکار عمومی تاثیر بگذارد. با این دستفرمان و با این میزان درک از مسائل فنی رسانه، نتیجه واقعی کار چه خواهد شد؟
منبع:فرهیختگان
انتهای پیام/
منبع: تسنیم
کلیدواژه: رسانه ملی رسانه ملی معاونت سیاسی صداوسیما اخبار صداوسیما خبری صداوسیما جهت گیری رسانه ای
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tasnimnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تسنیم» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۹۳۰۸۷۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
زیر تیغ
امسال چیزی که بسیار بیشتر از مورد قبلی باعث آه کشیدن بود کاشت مژه وناخن وزدن و پاککردن تتو برای کودک و نوجوانهای زیر۱۵سال بود که در فضای مجازی وایرال میشد. همین وادارمان کرد درباره آن پرونده مفصلی بنویسیم.یک منِ جدید
بینی بزرگ، جوش زدن بعد از جوش زدن، قد کشیدن و اضافهوزن و هزار و یک تغییر بزرگ در کنار حالواحوال گرفته همهاش تقصیر این بلوغ لامذهب است. دوران سختی که انگار دنیا روی سر آدم هوار شده و هیچ چیز مثبتی در زندگی وجود ندارد و این من یک منِ جدید است.همانجاست که تازه دوزاری آدم میافتدکه من زشتم یا چاقم یا به اندازه کافی خوب نیستم و حالاباید دنبال یک راهحل درست و حسابی بگردم.ساعت یک تا دو که مدارس تعطیل میشود اگر در خیابان راه بروی،هستند دختران و پسرانی که تا روپوش مدرسه تنشان نباشد باور نمیکنی در بهترین حالت ۱۶ساله هستند؛ موهای رنگ شده صورتی و ناخنهای کاشته یا شلوار زاپدار و مدل موهای عجیب در پسران. انگار مدارس هم دیگر ازخرشیطان پایین آمدهاندوگیرعجیبی نمیدهند. گیر نمیدهند که فیلم تبلیغات آرایشگاهها یکی درمیان دختروپسر کمسنوسال است که میخواهندعملیاتهای زیباییشان را مدرسه متوجه نشود.
دلیل اصلی این تمایل به زیبایی عوامل زیر است:
۱ــ تغییرات هورمونی: در این دوره، هورمونهای بدن تغییرات اساسی میکنند. این تغییرات باعث تغییرات در بافت پوست، شکل بدن و حتی ظاهر چهره میشود. مثلا آکنههایی که بهدلیل تغییرات هورمونی ایجاد میشود،میتواند چهره راتغییردهد واعتماد بهنفس نوجوان را تحت تاثیر قرار دهد. پس خودتان را ناراحت نکنیدکه این دوره هم میگذرد ودرعوض روی اعتماد بهنفستان کار کنید.
۲ــ فشار اجتماعی: گروه همسالان و تایید شدن در این دوره بسیار مهم است. همسالان در این دوره ممکن است وضعیت ظاهر یکدیگر را مورد تمسخر و حمله آزاردهنده قرار دهند. این موضوع باعث میشود که نوجوانان بهدنبال بهتر به نظر رسیدن باشند. پسرها برای مردانهتر به نظر رسیدن و دختران برای زنانهتر دیدهشدن تلاش میکنند.
۳ــ تصاویر ایدهآل در رسانهها: اما رسانهها؛ صنعت مد، تناسب اندام، لوازم آرایشی و...همواره تصاویر زیبای جوانان رابه نمایش میگذارد. این تصاویر میتوانند انگیزه میل به زیبایی ظاهری در نوجوانان را افزایش دهند اما نوجوان باید به خود یادآوری کند که این تصاویر معمولا از واقعیت خیلی متفاوتتر است و تلاش برای تقلید از آنها امکان دارد به نتایج مطلوب نرسد.
درنهایت، میل به زیبایی ظاهری در نوجوانان نهفقط به تغییرات فیزیکی، بلکه به تأثیرات اجتماعی و روانی نیز برمیگردد.
وقتی از زشتی میگوییم
«زشتترین بخش بدنت، نه بینی یا انگشت پا،بلکه ذهن توست.»این بخشی ازیک ترانه است که به ما یادآوری میکند،همه چیزهای زشت، تنها یک خلأ ذهنی ماست. تاریخ زیباییشناسی که در صفحه تایملاین هم به آناشاره کردهایم بهخوبی به ما نشان میدهد که هرچه امروز زشت تلقی میشود، ممکن است فردا زیبا به چشم بیاید. براساس آمارها در سال ۲۰۲۲ در ایران حدود ۳۲۰هزار عمل زیبایی شامل جراحی و غیرجراحی انجام گرفته که این رقم نسبت به ۱۵۱هزار عمل انجام شده در سال ۲۰۱۶ رشد بیش از دو برابری را نشان میدهد. پرسوجوی «دنیای اقتصاد» از سازمان نظام پزشکی ایران نشان میدهد تا امروز آماری در این زمینه به صورت رسمی منتشر نشده است و اصلا آمار دقیقی وجود ندارد. دلیل اصلی نداشتن آمار هم هرجومرج در این حوزه بسیار گسترده است. در کنار عملهای زیبایی همین هفته اخیر آماری هم درخصوص استفاده از لوازم آرایش منتشر شد.در ۱۰ماهه سال ۱۴۰۲ میزان واردات فرآوردهها برای آرایش لب حدود ۷۵ تن معادل سهمیلیون و ۱۰۸هزار دلار بوده است. محصولاتی که مبدا اصلیشان آلمان، فرانسه و ترکیه است و ارزش ریالی آنها حدود ۱۲میلیارد و۵۰۰میلیون تومان تخمین زده میشود. طبق همین آمارها در ۱۰ماهه سال ۱۴۰۲حدود ۴۶ تن از فرآوردهها برای آرایش ناخن دستوپا به ارزش یکمیلیارد و ۳۰۰ میلیون تومان به کشور وارد شده. این درحالیاست که بهگفته داور کاظمی، کارشناس لوازم آرایشی تاکنون ۲۹۶ نوع بیماری ناشی ازمصرف لوازم آرایشی و بهداشتی غیراستاندارد شناخته شده که شایعترین آنها التهاب پوست، جوشهای صورت، آلرژی، نازایی، سقط جنین، بیماریهای کبدی و انواع سرطان است و نمیدانم خانوادهها چطور جرات میکنند با نوجوان و کودکشان در استفاده از این لوازم و زیبایی به هر قیمتی همراه شوند.
بلاهای رسانهای
وقتی کتاب میخواندیم شخصیت باحال و جذاب قصه را هرکس برای خودش یکطوری تصور میکرد؛ یکی سبزه با موهای مشکی، یکی بور و چشم آبی و هرکدام بنابه ذائقه و جغرافیا و معیارعرف جامعه و حتی علاقه شخصی و داستان ازجایی تغییر کرد که انیمیشن و فیلم برایمان نسخه زیبایی پیچیدند و رسانه پشت بندش برای زیبایی تعیین و تکلیف کرد. حالاجوری شده که برای زیبا بودن باید یک سر به مدلهای محبوب و فضای اینستاگرام بزنیم و ببینیم با چه ترفندهایی زیبا میشوند و چه عملهایی را برای تغییر هرچه بهترشدن ظاهر انجام میدهند. از پوشش تا آرایش صورت و موها. تغییر منبع شناختی یعنی کوچ از کتاب به فیلم و سریال و رسانه که یکی از علتهای معیار داشتن در زیبایی است و بعید هم نیست بعدها همین که هستیم را بهخاطر الگوهای رسانه مسخره کنیم. در گسترش فرهنگ بدن و آنچه مدیریت بدن خوانده میشود، رسانهها نقشی تعیینکننده دارند. تصور افراد از بدن ایدهآل اغلب متکی به تصاویر رسانهای است و خب نتیجهاش هم معلوم. همه شبیه هم میشوند.
مرا ببین!
سیندرلا، راپونزل و شخصیتهای فیلمها و رسانهها، وقتی جلوی چشمت میبینی هرکس درزیبایی بیشتر شبیه به معیار رسانه است، هرکس درجامعه وخانواده بیشتر ازنظرزیبایی تایید ودیده میشودودرمواجهه باکودکونوجوانمیشود یک آینه برای الگوبرداریاش که میفهمیم مسأله دو وجه دارد. ارزش شدن ضدارزشی به اسم زیبایی ظاهری و تایید و مورد توجه قرار گرفتن.یادم نمیرود روزی که یکییکی کودک و نوجوان پساکرونایی که حالا توی گوشیها زندگی میکرد برای اوقات فراغت و دیده شدن به فضای اینستاگرام و تولید محتوا به هر بهانهای پناه میبرد و یکی در میان ویدئوها «با من آماده شویم» با رویکرد پوشش و زیبایی بود. این قاعده دو وجهی که اهمیت به ظاهر و ارزش بودن زیبایی و البته برای تایید شدن بین همسالان با لاغری و چاقی و صورت بود تا جایی پیش رفته واهمیت پیدا کرده است که کودک و نوجوان ۱۲تا ۱۵ساله برای رفتن به مدرسه هم به قول معروف تیپ میزند و از آمادهشدنش فیلم میگیرد. این روش به ظاهر ساده یک مشت نمونه خرواری است برای اینکه بدانیم دیدهها و شنیدههای بچهها چقدر تغییر کرده و چقدر اساسا مسأله ظاهر ارزشمند شدهاست. ارزشی که باید در دستاوردها دیده شده و توجهی که باید به توانمندی و استعداد شود. شاید بتوان گفت بزرگترین دلیل به این گرایش ارزش ندادن مدارس به ظرفیت کودک و نوجوان و نادیده گرفتن توانمندی وتشویق نشدن در بستر مدرسه بوده واین درحالی است که او،این لایکگرفتن رابیرون مدرسه درخصوص زیباییاش میگیرد.
گم شده
پیدا کردنش شاید تا ۳۰سالگی هم طول بکشد اما خیلی مهم است خودت هم دنبالش بگردی یا بسپاریش تقدیر تا برایت تعیین تکلیف کند. هویت را میگویم و جواب اینکه من کیستم و آمدهام با چه هدفی زندگی کنم. یک وقتی به خودت میآیی، میبینی هیچکدام از دارایی و حتی جواب «من کیستمت» آنی نیست که دلت میخواهد و با یک جمله مواجه میشوی:این من نیستم و نمیخواهم باشم.درگیر شدن با ظاهر و زیبایی و گم کردن مرز زیبا بودن و شورش را درآوردن آن هم در سن و سال کم؛ روزی آدم را به این خواهد رساند که نخواهد اورا به زیبایی، بلکه به تواناییهایش بشناسند. این خلأ و خوف و رجا، هویتی و میل شباهت به بزرگسالان در سنین پایین اگر مدیریت نشود و خود فرد غفلت کند در بزرگسالی خودش میماند و هزار پشیمانی.اساسا اگر زیبایی را یک هدف بگذاریم برای هرچه زیباتر شدن مدام بخواهیم تلاش کنیم کلاهمان پس معرکه است.